English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9187 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
buggie U بوگی دستگاه تعلیق جلو توپ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
suspensions U تعلیق دستگاه تعلیق محور تعلیق خودرو جلوگیری کردن
suspension U تعلیق دستگاه تعلیق محور تعلیق خودرو جلوگیری کردن
hoisting U دستگاه تعلیق جرثقیل
boogie U موسیقی بوگی
boogies U رقص بوگی
boogies U موسیقی بوگی
boogied U موسیقی بوگی
boogieing U رقص بوگی
boogieing U موسیقی بوگی
weeds U جامه بوگی
boogied U رقص بوگی
boogie U رقص بوگی
suspension U تعلیق
deep freezes U تعلیق
interruption U تعلیق
hang U تعلیق
interruptions U تعلیق
hangs U تعلیق
deep freeze U تعلیق
abeyance U تعلیق
pendency U تعلیق
suspense U تعلیق
suspensions U تعلیق
probation U تعلیق مجازات
colloidal suspension U تعلیق کلوییدی
remainder U حالت تعلیق
spring suspension U تعلیق فنری
suspensive U درحال تعلیق
reduction to absurdity U تعلیق به محال
abeyance or adeyancy U تعلیق تعویق
suspense U درحال تعلیق
lay off U تعلیق کارگر
stay of proceedings U تعلیق دادرسی
suspensive U تعلیق معلق
engine mounting U تعلیق موتور
precipitant U تعلیق شدنی
four point suspension U تعلیق چهارنقطهای
cardanic suspension U تعلیق کاردان
reprieval U تعلیق مجازات
suspensions U ایست تعلیق
suspension U ایست تعلیق
precipitable U تعلیق پذیر
hanging prevention U ممانعت از تعلیق
suspension of punishment U تعلیق مجازات
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
emulsified U بحالت تعلیق دراوردن
reprieves U تعلیق اجرای مجازات
reprieve U تعلیق اجرای مجازات
reprieved U تعلیق اجرای مجازات
reprieving U تعلیق اجرای مجازات
emulsify U بحالت تعلیق دراوردن
hanging U اویزان درحال تعلیق
emulsifying U بحالت تعلیق دراوردن
reductio ad absurdum U تعلیق بامر محال
on probation U به شرط تعلیق مجازات
emulsifies U بحالت تعلیق دراوردن
to be on probation U در دوره تعلیق مجازات
front wheel suspension U تعلیق چرخهای جلو
suspensor U موجب تعلیق نگاهدارنده
on probation U در دوره تعلیق مجازات
to be in suspension U در حالت تعلیق بودن
suspension wheel U چرخ تعلیق خودرو
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
hypostasis U موجود فرضی حالت تعلیق
suspend U معلق کردن تعلیق دادن
suspending U معلق کردن تعلیق دادن
suspends U معلق کردن تعلیق دادن
to be on probation U در دوره تعلیق مجازات بودن
stultification U تعلیق بمحال احمق ساختن
privations U محروم سازی تعلیق مقام
privation U محروم سازی تعلیق مقام
torsion bar U بار پیچشی اهرم تعلیق
front axle suspension U اویزش یا تعلیق اکسل جلو
probation order U دستور یا حکم تعلیق مجازات
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
to give a suspended sentence [British E] U حکم دوره تعلیق مجازات دادن
suspend U تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
suspending U تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
suspends U تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
disperse U [درجه تعلیق و پراکندگی مواد رنگی در رنگرزی]
emulsioning U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
aerosol U تعلیق مایع یا جسم بصورت گرد و گاز در هوا
emulsioned U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsions U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
aerosols U تعلیق مایع یا جسم بصورت گرد و گاز در هوا
emulsion U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
suspension strap U نوار تعلیق بار به هلیکوپتر نوارهای اتصال طناب بارهلیکوپتر
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
probation officers U ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
probation officer U ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
precipitated U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitating U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitates U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitate U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
unit U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
to suspend [stay] a ruling [proceedings] [the execution] U تعلیق کردن حکمی [دعوایی ] [ اجرای حکمی] [قانون]
suspension of arms U اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine U دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder U علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder U دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver U دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
lattice suspension bridge U پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
telephone repeater U دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
laser linescan U دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
survey meter U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
preset vector U دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
declination constant U زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
traversing mechanism U دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
system U دستگاه
utensil U دستگاه
appurtenance U دستگاه
mechanism U دستگاه
plant U دستگاه
plants U دستگاه
apparatus U دستگاه
devices U دستگاه
utensils U دستگاه
instrument U دستگاه
nervous systems U دستگاه پی
teams U یک دستگاه
team U یک دستگاه
systems U دستگاه
device U دستگاه
nervous system U دستگاه پی
machines U دستگاه
installations U دستگاه
machined U دستگاه
installation U دستگاه
appliance U دستگاه
mechanisms U دستگاه
unit U دستگاه
equipment U دستگاه
appliances U دستگاه
machine U دستگاه
setting up U دستگاه
set U دستگاه
units U دستگاه
sets U دستگاه
units U یک دستگاه
device code U کد دستگاه
unit U یک دستگاه
organ system U دستگاه
induction instrument U دستگاه القائی
input device U دستگاه ورودی
identification of friend from foe U دستگاه تشخیص
dedicated device U دستگاه اختصاصی
induction current instrument U دستگاه القائی
retort U دستگاه تقطیر
storage device U دستگاه انبارش
illuminator U دستگاه روشنایی
i.f.f. system U دستگاه تشخیص
device name U نام دستگاه
retorts U دستگاه تقطیر
instrumental accuracy U دقت دستگاه
instrumental error U خطای دستگاه
link trainer U دستگاه پروازاموز
gun U دستگاه تزریق
guns U دستگاه تزریق
apparatus U الت دستگاه
counter recoil U دستگاه عاید
logic device U دستگاه منطقی
low potential system U دستگاه کم فشار
limbic system U دستگاه کناری
lighting set U دستگاه روشنایی
jack plane U رنده دستگاه
Recent search history Forum search
1may fader good
2interfereometry
1The system has been solved by a coupled Poisson– Neumann algorithm. The resolution method consists of the linearization of the transport equations by the finite difference method. The actual version u
1Rotating machinery absorbing real power in any of a number of operating quadrant combinations
1اموزش بستن قطعات دستگاه تاتو با تصویر
1Oem
0میخواهم دستگاه برش فاق وزبانه کندو رابخرم آیامیدانید کجاهست؟آدرس
0دستگاه سیم پیچ ترانس
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com